آلفرد نوبل ، دینامیت و جایزه نوبل (1)
آلفرد نوبل ، دینامیت و جایزه نوبل (1)
آلفرد نوبل ، دینامیت و جایزه نوبل (1)
تهیه کننده : محمود کریمی شرودانی
منبع : راسخون
منبع : راسخون
آلفرد برنارد نوبل (۲۱ اکتبر ۱۸۳۳، استکهلم، سوئد – ۱۰ دسامبر ۱۸۹۶، سانرمو، ایتالیا) شیمیدان، مهندس، مبتکر و اسلحهساز سوئدی است که به عنوان مخترع دینامیت شناخته میشود. او از سال ۱۸۹۴ تا روز فوتش صاحب اسلحهسازی بزرگ بوفورس بود و در تغییر آن از یک کارخانه ذوب آهن به یک توپخانه سازی مدرن و یک کارخانه تولید مواد شیمیایی نقشی اساسی داشت. «نوبل»، حدودا صاحب هزار اختراع بوده که امتياز سيصد تا از آنها را به ثبت رساندهاست. او براي رسيدن به نتيجهي کار، به هر نوع خطري تن ميداد. علاقه و توجه او در زمينهي مادهي نيتروگليسرين، در «پاريس» بيدار شد، در «پترزبورگ»، به اوج رسيد و در« استکهلم» به فاجعه انجاميد.
وی در آخرین وصیت نامه خود سرمایه حیرت انگیزش را برای تامین هزبنههای جایزهٔ نوبل اختصاص داد. عنصر شیمیایی نوبلیم به احترام او نامگذاری شدهاست.
خانوادهي «نوبل» در اصل نامشان «نوبليوس» بوده و در شرق« نُبهلو»، در استان «کريستيناستاد» زندگي ميکرده اند و نام آنها از حدود سالهاي 1600 براي مردم جهان شناختهشده بودهاست.
او که متولد استکهلم بود، همراه با خانوادهاش در سال ۱۸۴۲ به سنت پیترزبورگ مهاجرت کرد. در آن جا پدرش (که اولین تخته چندلایی را اختراع کرده بود) یک کارخانه تسلیحات سازی ایجاد کرده بود و مینهای آبی میساخت.
اِمانوئل نوبل» پدر «آلفرد نوبل»، مردي مخترع و صاحب نظر در امور صنعتي بود. او در حدود دو دهه در «سنتپترزبورگ»، در روسيه زندگي ميکرد. از جمله کارهايش در آنجا ميتوان از ساختن مينهاي زيردريايي نام برد که در جنگ «کريمه» مورد استفاده قرار گرفته بود. به جز اين، او تعداد قابل توجهي ماشينهاي توليدي نيز ساخته بوده است.
«اِمانوئل نوبل» چهار پسر داشت به نامهاي «رُبرت»، «لودويک»، «آلفرد»و «اميل» که همهي آنها از استعداد فني قابل توجهي برخوردار بودند. «رُبرت» و «لودويک»، شرکت نفت «برادران نوبل» را تاسيس کردند و به استخراج نفت در باکو پرداختند که در زمان خود يکي از بزرگترين شرکتهاي صنعتي روسيه بود. علاوه بر اين، «لودويک» يکي از موفقترين توليدکنندگان ابزار جنگي به شمار ميرفت.
آلفرد در آن شهر تحت نظر نیکلای نیکلایویچ زینین به مطالعه شیمی پرداخت. در سال ۱۸۵۹، کارخانهٔ خانوادگی آنها به عهده پسر دوم، لودویگ نوبل (۱۸۳۱-۱۸۸۸) گذاشته شد که آن را وسعت قابل ملاحظهای بخشید. این شرکت خانوادگی بعد از مدتی ورشکسته شد و آلفرد به همراه خانوادهاش به آمریکا رفت. وی تمام وقت خود را به تحقیق دربارهٔ مواد منفجره، مخصوصاً ایمن سازی و استفاده بهتر از نیتروگلیسیرین پرداخت. این ماده (نیتروگلیسیرین) در سال ۱۸۴۷ توسط آسکانو سوبر رو، یکی از دانشجویان تیوفیل-یولس پلوتسه در دانشگاه تورینو کشف شده بود.
در پی آزمایشات گوناگون، چندین انفجار در کارخانهای که خانواده اش در هلن بورگ خریده بودند به وقوع پیوست.
در ماه سپتامبر سال 1864 فاجعهي بزرگي به وقوع پيوست. تمامي منطقه از شدت انفجاري که ساختمان آزمايشگاه را به قطعات کوچکي تبديل کرده بود، آسيب ديد. انفجار تقريبا به تمام ساختمانهاي نزديک به آزمايشگاه، صدمه زدهبود. تکههاي الوار به هوا پرتاب شده بود و شدت موج ناشي از انفجار، شيشههاي خانههاي مسکوني را تا مساحت زیادی خُرد کرده بود. پنج نفر در اين انفجار، جان خود را از دست دادند. يک تکنيسين جوان، يک پسر پادو، يک خدمتکار زن، يک کارگر رهگذر و «اميل» برادر21 سالهي او، قربانيان اين انفجار بودند.
به نظر ميرسد که دليل اصلي اين حادثه، آزمايشاتي بوده که «اميل»، برادر کوچک «آلفرد نوبل» با تکنيسين جواني، بطور مستقل روي مادهي خالص تيتروگليسرين انجام ميدادند. آزمايش مزبور، انفجاري را پديد آورد که به نوبهي خود، به انبار مواد منفجره در همان نزديکي سرايت کرد و پس از آن، موجب انفجار هولناک بعدي گرديده بود. علل رخ دادن چنين حوادثي بيشتر در اين بوده که هيچکس به اندازهي کافي از ويژگيهاي متغير نيتروگليسرين و رابطهاش با درجه حرارت، رطوبت و ميزان خالص بودن آن آگاه نبودهاست.
زماني که حادثه روي داد، «آلفرد نوبل» 32 ساله، خود در همان نزديکي حضور داشت و شاهد آن بود. اما حتي مشاهدهي چنين حادثهاي نتوانست او را از پژوهشهاي بعدي بازدارد.
«آلفرد نوبل»، اندامي نسبتا کوتاه و بدني ضعيف داشت و درشمار افرادي نبود که بتواند از اين نظر توجه کسي را به خود جلب کند. اکثرا تنها زندگي ميکرد و به حالتي از افسردگي گرفتار بود. او از مرگ و پديدههاي اسرار آميز پس از آن، سخت هراس داشت. با اين وجود، ترس از مرگ نيز مانع از آن نشد که به تحقيقاتش ادامه دهد.
او آزمايشگاه جديدي بر روي يک کَرَجي در ترعهي «بُکهُلم»، در شهر «مِلارِِن»، بنا نمود که حدود بيست کيلومتر از خود «استکهلم» فاصله داشت و در همانجا آزمايشات لازم را تا رسيدن به هدف نهايي خود دنبال کرد.
هدف اصلي او اين بود که مادهي «نيتروگليسرين» را به مادهي منفجرهي کنترلپذير و قابل استفادهاي تکامل بخشد. «نوبل» در اين زمينه موفق شد که پس از پژوهشهاي فراوان با روشهاي گوناگون، سرانجام دستورالعمل کار را پيدا کند. او از ترکيب مادهي « نيتروگليسرين» و مادهي اصلي «سيليکون»، خميري به دست آورد و با استفاده از اين ترکيب، اگرچه مقداري از نيروي اوليهي آن از بين ميرفت، ميتوانست متغير بودن مادهي «نيتروگليسرين» را مهار کند.
او برای این کار از ترکیب سه واحد نیتروگلیسیرین و یک واحد دیاتومایت (که متشکل از ۸۶٪ سیلیس، ۵٪ سدیوم، ۳٪ منیزیم و ۲٪ آهن است.) به علاوه مقدار کمی کربنات سدیم استفاده کرد و آن را برای اولین بار در یک مراسم شکار در ردهیل، در سوری انگلستان به نمایش در آورد که مورد استقبال قرار گرفت.
«نوبل» اين کشف جديد خود را «ديناميت» ناميد و امتياز آن را در سال 1867 به ثبت رسانيد. با کمک فتيله، چاشني و مادهي خمير مانند، ميتوانست به صورت مادهي منفجره تنظيم گردد و مورد استفاده قرار گيرد.
امروزه بر روی دینامیتها واژه «شدیداً منفجره» درج میشود. مفهوم این عبارت این است که این ماده قدرت تخربت بالایی دارد ولی از دستهٔ مواد منفجرهٔ آتشزا نیست. دینامیت اولین مادهٔ منفجرهٔ قابل کنترلی به حساب میرود که از باروت قدرت بیشتری دارد. این ماده ابتدا با نام «گرد منفجرهٔ نوبل» فروخته میشد ولی بعد از معرفی شدنش؛ شهرت بسیاری یافت و به عنوان جایگزین مطمئنی برای باروت و نیتروگلیسیرین مطرح شد. نوبل به دقت بر ساخت و ساز دینامیت نظارت میکرد و سریعاً باعث تعطیلی تولید کنندگان غیر مجاز آن میشد. هر چند بعضی تجار آمریکایی با ایجاد تغییرات اندکی در ترکیب اصلی؛ او را دور زدند، با این حال دینامیت ثروت قابل توجهی نصیب نوبل کرد.
« نوبل»، در اين زمان ديگر تنها يک مخترع نبود، بلکه يک کارخانهدار، رئيس شرکت، متخصص در امور صنعتي و اقتصاددان نيز به شمار ميآمد. آيندهاي درخشان انتظارش را ميکشيد و ثروت هنگفتي نيز به دست آورده بود. او ترجيح ميدادکه وقت خود را صرف اختراع باروت بدون دود کند و از اين رو ميخواست که مادهي منفجرهي ژلاتيني بسازد که مقاومتر باشد و بتواند در زير آب نيز مورد استفاده قرار گيرد.
محصول بعدی او مخلوط نیتروگلیسیرین با ماده منفجره دیگری یعنی نیتروسلولوز (باروت فتیله) بود که به پیدایش ماده شفاف ژله مانندی منجر شد که از دینامیت نیز قدرتمند تر بود. جلی نیت یا ژل منفجره در سال ۱۸۷۶ به ثبت رسید که به روش مشابهی تولید میشد.
«نوبل» ويلاي جديدي در «سانرمو» خريد و روح تازهاي به کالبد «بوفورش»، (شرکت اسلحهسازي سوئد) دميد .
او همچنين «آخرين ايستگاه زندگي» را براي دوستداران خودکشي ارائه داد. ايستگاه مورد نظر، پانسيون آرامشبخشي بود با استاندارد بالا که انسانها ميتوانستند تصميم خود را براي خودکشي در نهايت آرامش و احترام، با کمترين نابهنجاري عملي کنند. چنين طرحي هيچگاه تحقق پيدا نکرد. با اين کار، منظور «نوبل» آن بود که آرامش جامعهي فرانسه بيشتر درهم بريزد.
او اغلب به مرگ خود و مرگ ديگران ميانديشيد و در سخنان و نوشتههايش آن را بازتاب ميداد. انديشه به اين که بميرد، درحاليکه اطرافيان او را فقط پزشک و کارمندانش تشکيل داده باشند، شديدا افسردهاش ميساخت. او ميترسيد که روزي به طور واقعي نميرد، اما ديگران مردهاش پندارند و زماني که او را در تابوت بگذارند، در زير خاک، جان بگيرد و زنده شود.
«نوبل» با غلبه بر همهي ترسهايش، به انجام آزمايشات خطرناک خود، روي مادهي «نيتروگليسرين»، اين وسيلهي متغير مرگ آور، پرداخت. او به درستي و به روشني خطر ويرانسازي حتمي و آني را با استفاده از اين ماده پذيرفت بود. اما هرگز راضي نبود بپذيرد که اين خطر، از يک شرايط مشخص و معلوم به شرايطي نامشخص انتقال يابد.
طبيعي است که همهي اختراعات نوبل نيز در جهت رفاه و آسايش انسان قرار نگرفت. يکي از آنها ديناميت بود که هم در جنگ و هم در صلح توانستند از آن استفاده برند. او در زمينهي وسايل جنگي نيز اختراعاتي داشت. از جملهي آنها وسيلهاي بود شبيه موشک هاي امروزي که براي ساقط کردن هواپيماهاي جنگي به کار ميرفت، که هم بُرد زيادتري داشت و هم تاثيرات ويرانکنندهتري از توپهاي جنگي عمومي و سنتي به جا ميگذاشت. با وجود همهي اينها، «آلفرد نوبل» از جنبش صلحطلبانهي زمان خود به شدت پشتيباني ميکرد. گفته ميشود که او معتقد بود که سلاحهاي ترسانگيز جنگي، انسان را از دست بردن به آنها و از جنگيدن بازميدارد. به اين معني که انسانها از تاثيرات هراسناک اين سلاحها، آگاه ميگردند و در نتيجه از دستبردن به آنها خودداري ميورزند.
«نوبل» در ويلاي خود در «سانرمو» در ايتاليا در تاريخ 10 دسامبر سال 1896 زندگي را بدرود گفت. او از مرگ هراس بسيار داشت و در زمان حياتش نيز، اين هراس را به تماشا گذاشته بود. وي درست در حالي مرد که اطرافيانش را، پزشک مخصوص و کارکنانش تشکيل ميدادند، بي آنکه دوست و آشنايي در کنارش حضور داشته باشد. مادهي «نيتروگليسرين» نيز تا آخر زندگيش با وي بود، زيرا که در آن زمان، دچار حملهي قلبي شده بود و پزشک آن را يه عنوان دارو، برايش تجويز کرده بود.
« نام اين دارو را «ترينيترين» بگذاريد تا مردم و داروخانهها از نام واقعي آن يعني نيتروگليسرين، دچار وحشت نشوند.» او به خوبي به آنچه کرده بود، آگاه بود. وي در لحظات آخر زندگي، دچار خونريزي مغزي شد و روي ميز کارش افتاد. آلفرد نوبل را به اتاق خوابش بردند اما اين مسئله موجب نشد که او گويايياش را از دست بدهد.
کلیه داراییهای نقدشدنی اینجانب باید صرف امور زیر شود:
این سرمایه باید توسط مجریان وصیتنامه اینجانب، برای خرید اوراق بهادار مطمئن سرمایهگذاری شود تا از سود آن هر ساله به افرادی که در سالهای آینده به حال بشریت بهترین بهرهها را به ارمغان میآورند جوایزی اعطا شود. سود حاصل از سرمایه مذکور باید به پنج قسمت مساوی تقسیم شده و به پنج مورد زیر اختصاص یابد: یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف یا اختراع در زمینه فیزیک دست زده باشد؛ یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف یا پیشرفت در زمینه شیمی دست زده باشد؛ یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف در زمینه فیزیولوژی یا پزشکی دست زده باشد؛ یک قسمت به " شخصی که در عرصه ادبیات بارزترین اثر را با گرایشی آرمانگرایانه خلق کرده باشد؛ و یک قسمت به شخصی که برای ایجاد برادری در میان ملتها و انحلال یا کاهش نیروهای نظامی یا برگزاری یا حمایت از همایشهای صلحطلبانه بزرگترین و بهترین کار را انجام میدهد.
جوایز فیزیک و شیمی باید توسط فرهنگستان علوم سوئد؛ جوایز فیزیولوژی و پزشکی توسط موسسه کارولین در استکهلم؛ جوایز ادبیات توسط فرهنگستان استکهلم و جوایز قهرمانان صلح توسط کمیتهای که توسط استورتینگ انتخاب شده اهدا شوند. خواسته آشکار من اینست که در اهدای این جوایز، ملیت شخص مورد توجه قرار نگیرد تا صرفنظر از آنکه او اهل اسکاندیناوی است یا نه، شایستهترین فرد این جایزه را دریافت کند.
معروف است که نوبل بعلت خصومتی که با یک دانشمند ریاضی داشت جایزه ریاضی تعیین نکرد. اگرچه وصیتنامه نوبل بنیانگذار این جوایز بود، اما طرح او کامل نبود وبه دلیل پارهای موانع ۵ سال طول کشید تا بنیاد نوبل تاسیس شود در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۰۱ اولین جوایز نوبل اهدا گردند.
«همانطور که خواسته هاي ديگرم را به طور کتبي مطرح کردهام، ميخواهم که پس از مرگ، رگهاي مرا ببرند و زماني که مرگم قطعي شد و پزشکان توانا، آن را تاييد کردند، جسدم را در کورهي مخصوص بسوزانند.»
او بر اثر سکته قلبی در گذشت و مبلغ ۳۱ میلیون کرون سوئد، حدوداً معادل ۴٫۲ میلیون دلار آمریکا به جایزه مذکور تعلق یافت. آلفرد برنارد نوبل هرگز ازدواج نکرد. مقبرهٔ وی در نورابرگراونینگزپلاتسن در استکهلم قرار دارد.
سایت روزنامه جام جم
siemorgh.com
centralclubs.com
ایرنا
Econews.ir
تابناک
Ebtekarnews.com
Wikipedia
وی در آخرین وصیت نامه خود سرمایه حیرت انگیزش را برای تامین هزبنههای جایزهٔ نوبل اختصاص داد. عنصر شیمیایی نوبلیم به احترام او نامگذاری شدهاست.
پیشینهٔ فردی
خانوادهي «نوبل» در اصل نامشان «نوبليوس» بوده و در شرق« نُبهلو»، در استان «کريستيناستاد» زندگي ميکرده اند و نام آنها از حدود سالهاي 1600 براي مردم جهان شناختهشده بودهاست.
او که متولد استکهلم بود، همراه با خانوادهاش در سال ۱۸۴۲ به سنت پیترزبورگ مهاجرت کرد. در آن جا پدرش (که اولین تخته چندلایی را اختراع کرده بود) یک کارخانه تسلیحات سازی ایجاد کرده بود و مینهای آبی میساخت.
اِمانوئل نوبل» پدر «آلفرد نوبل»، مردي مخترع و صاحب نظر در امور صنعتي بود. او در حدود دو دهه در «سنتپترزبورگ»، در روسيه زندگي ميکرد. از جمله کارهايش در آنجا ميتوان از ساختن مينهاي زيردريايي نام برد که در جنگ «کريمه» مورد استفاده قرار گرفته بود. به جز اين، او تعداد قابل توجهي ماشينهاي توليدي نيز ساخته بوده است.
«اِمانوئل نوبل» چهار پسر داشت به نامهاي «رُبرت»، «لودويک»، «آلفرد»و «اميل» که همهي آنها از استعداد فني قابل توجهي برخوردار بودند. «رُبرت» و «لودويک»، شرکت نفت «برادران نوبل» را تاسيس کردند و به استخراج نفت در باکو پرداختند که در زمان خود يکي از بزرگترين شرکتهاي صنعتي روسيه بود. علاوه بر اين، «لودويک» يکي از موفقترين توليدکنندگان ابزار جنگي به شمار ميرفت.
آلفرد در آن شهر تحت نظر نیکلای نیکلایویچ زینین به مطالعه شیمی پرداخت. در سال ۱۸۵۹، کارخانهٔ خانوادگی آنها به عهده پسر دوم، لودویگ نوبل (۱۸۳۱-۱۸۸۸) گذاشته شد که آن را وسعت قابل ملاحظهای بخشید. این شرکت خانوادگی بعد از مدتی ورشکسته شد و آلفرد به همراه خانوادهاش به آمریکا رفت. وی تمام وقت خود را به تحقیق دربارهٔ مواد منفجره، مخصوصاً ایمن سازی و استفاده بهتر از نیتروگلیسیرین پرداخت. این ماده (نیتروگلیسیرین) در سال ۱۸۴۷ توسط آسکانو سوبر رو، یکی از دانشجویان تیوفیل-یولس پلوتسه در دانشگاه تورینو کشف شده بود.
در پی آزمایشات گوناگون، چندین انفجار در کارخانهای که خانواده اش در هلن بورگ خریده بودند به وقوع پیوست.
در ماه سپتامبر سال 1864 فاجعهي بزرگي به وقوع پيوست. تمامي منطقه از شدت انفجاري که ساختمان آزمايشگاه را به قطعات کوچکي تبديل کرده بود، آسيب ديد. انفجار تقريبا به تمام ساختمانهاي نزديک به آزمايشگاه، صدمه زدهبود. تکههاي الوار به هوا پرتاب شده بود و شدت موج ناشي از انفجار، شيشههاي خانههاي مسکوني را تا مساحت زیادی خُرد کرده بود. پنج نفر در اين انفجار، جان خود را از دست دادند. يک تکنيسين جوان، يک پسر پادو، يک خدمتکار زن، يک کارگر رهگذر و «اميل» برادر21 سالهي او، قربانيان اين انفجار بودند.
به نظر ميرسد که دليل اصلي اين حادثه، آزمايشاتي بوده که «اميل»، برادر کوچک «آلفرد نوبل» با تکنيسين جواني، بطور مستقل روي مادهي خالص تيتروگليسرين انجام ميدادند. آزمايش مزبور، انفجاري را پديد آورد که به نوبهي خود، به انبار مواد منفجره در همان نزديکي سرايت کرد و پس از آن، موجب انفجار هولناک بعدي گرديده بود. علل رخ دادن چنين حوادثي بيشتر در اين بوده که هيچکس به اندازهي کافي از ويژگيهاي متغير نيتروگليسرين و رابطهاش با درجه حرارت، رطوبت و ميزان خالص بودن آن آگاه نبودهاست.
زماني که حادثه روي داد، «آلفرد نوبل» 32 ساله، خود در همان نزديکي حضور داشت و شاهد آن بود. اما حتي مشاهدهي چنين حادثهاي نتوانست او را از پژوهشهاي بعدي بازدارد.
«آلفرد نوبل»، اندامي نسبتا کوتاه و بدني ضعيف داشت و درشمار افرادي نبود که بتواند از اين نظر توجه کسي را به خود جلب کند. اکثرا تنها زندگي ميکرد و به حالتي از افسردگي گرفتار بود. او از مرگ و پديدههاي اسرار آميز پس از آن، سخت هراس داشت. با اين وجود، ترس از مرگ نيز مانع از آن نشد که به تحقيقاتش ادامه دهد.
او آزمايشگاه جديدي بر روي يک کَرَجي در ترعهي «بُکهُلم»، در شهر «مِلارِِن»، بنا نمود که حدود بيست کيلومتر از خود «استکهلم» فاصله داشت و در همانجا آزمايشات لازم را تا رسيدن به هدف نهايي خود دنبال کرد.
هدف اصلي او اين بود که مادهي «نيتروگليسرين» را به مادهي منفجرهي کنترلپذير و قابل استفادهاي تکامل بخشد. «نوبل» در اين زمينه موفق شد که پس از پژوهشهاي فراوان با روشهاي گوناگون، سرانجام دستورالعمل کار را پيدا کند. او از ترکيب مادهي « نيتروگليسرين» و مادهي اصلي «سيليکون»، خميري به دست آورد و با استفاده از اين ترکيب، اگرچه مقداري از نيروي اوليهي آن از بين ميرفت، ميتوانست متغير بودن مادهي «نيتروگليسرين» را مهار کند.
او برای این کار از ترکیب سه واحد نیتروگلیسیرین و یک واحد دیاتومایت (که متشکل از ۸۶٪ سیلیس، ۵٪ سدیوم، ۳٪ منیزیم و ۲٪ آهن است.) به علاوه مقدار کمی کربنات سدیم استفاده کرد و آن را برای اولین بار در یک مراسم شکار در ردهیل، در سوری انگلستان به نمایش در آورد که مورد استقبال قرار گرفت.
«نوبل» اين کشف جديد خود را «ديناميت» ناميد و امتياز آن را در سال 1867 به ثبت رسانيد. با کمک فتيله، چاشني و مادهي خمير مانند، ميتوانست به صورت مادهي منفجره تنظيم گردد و مورد استفاده قرار گيرد.
امروزه بر روی دینامیتها واژه «شدیداً منفجره» درج میشود. مفهوم این عبارت این است که این ماده قدرت تخربت بالایی دارد ولی از دستهٔ مواد منفجرهٔ آتشزا نیست. دینامیت اولین مادهٔ منفجرهٔ قابل کنترلی به حساب میرود که از باروت قدرت بیشتری دارد. این ماده ابتدا با نام «گرد منفجرهٔ نوبل» فروخته میشد ولی بعد از معرفی شدنش؛ شهرت بسیاری یافت و به عنوان جایگزین مطمئنی برای باروت و نیتروگلیسیرین مطرح شد. نوبل به دقت بر ساخت و ساز دینامیت نظارت میکرد و سریعاً باعث تعطیلی تولید کنندگان غیر مجاز آن میشد. هر چند بعضی تجار آمریکایی با ایجاد تغییرات اندکی در ترکیب اصلی؛ او را دور زدند، با این حال دینامیت ثروت قابل توجهی نصیب نوبل کرد.
« نوبل»، در اين زمان ديگر تنها يک مخترع نبود، بلکه يک کارخانهدار، رئيس شرکت، متخصص در امور صنعتي و اقتصاددان نيز به شمار ميآمد. آيندهاي درخشان انتظارش را ميکشيد و ثروت هنگفتي نيز به دست آورده بود. او ترجيح ميدادکه وقت خود را صرف اختراع باروت بدون دود کند و از اين رو ميخواست که مادهي منفجرهي ژلاتيني بسازد که مقاومتر باشد و بتواند در زير آب نيز مورد استفاده قرار گيرد.
محصول بعدی او مخلوط نیتروگلیسیرین با ماده منفجره دیگری یعنی نیتروسلولوز (باروت فتیله) بود که به پیدایش ماده شفاف ژله مانندی منجر شد که از دینامیت نیز قدرتمند تر بود. جلی نیت یا ژل منفجره در سال ۱۸۷۶ به ثبت رسید که به روش مشابهی تولید میشد.
مرد مقتدر دنیا
«نوبل» ويلاي جديدي در «سانرمو» خريد و روح تازهاي به کالبد «بوفورش»، (شرکت اسلحهسازي سوئد) دميد .
او همچنين «آخرين ايستگاه زندگي» را براي دوستداران خودکشي ارائه داد. ايستگاه مورد نظر، پانسيون آرامشبخشي بود با استاندارد بالا که انسانها ميتوانستند تصميم خود را براي خودکشي در نهايت آرامش و احترام، با کمترين نابهنجاري عملي کنند. چنين طرحي هيچگاه تحقق پيدا نکرد. با اين کار، منظور «نوبل» آن بود که آرامش جامعهي فرانسه بيشتر درهم بريزد.
او اغلب به مرگ خود و مرگ ديگران ميانديشيد و در سخنان و نوشتههايش آن را بازتاب ميداد. انديشه به اين که بميرد، درحاليکه اطرافيان او را فقط پزشک و کارمندانش تشکيل داده باشند، شديدا افسردهاش ميساخت. او ميترسيد که روزي به طور واقعي نميرد، اما ديگران مردهاش پندارند و زماني که او را در تابوت بگذارند، در زير خاک، جان بگيرد و زنده شود.
«نوبل» با غلبه بر همهي ترسهايش، به انجام آزمايشات خطرناک خود، روي مادهي «نيتروگليسرين»، اين وسيلهي متغير مرگ آور، پرداخت. او به درستي و به روشني خطر ويرانسازي حتمي و آني را با استفاده از اين ماده پذيرفت بود. اما هرگز راضي نبود بپذيرد که اين خطر، از يک شرايط مشخص و معلوم به شرايطي نامشخص انتقال يابد.
طبيعي است که همهي اختراعات نوبل نيز در جهت رفاه و آسايش انسان قرار نگرفت. يکي از آنها ديناميت بود که هم در جنگ و هم در صلح توانستند از آن استفاده برند. او در زمينهي وسايل جنگي نيز اختراعاتي داشت. از جملهي آنها وسيلهاي بود شبيه موشک هاي امروزي که براي ساقط کردن هواپيماهاي جنگي به کار ميرفت، که هم بُرد زيادتري داشت و هم تاثيرات ويرانکنندهتري از توپهاي جنگي عمومي و سنتي به جا ميگذاشت. با وجود همهي اينها، «آلفرد نوبل» از جنبش صلحطلبانهي زمان خود به شدت پشتيباني ميکرد. گفته ميشود که او معتقد بود که سلاحهاي ترسانگيز جنگي، انسان را از دست بردن به آنها و از جنگيدن بازميدارد. به اين معني که انسانها از تاثيرات هراسناک اين سلاحها، آگاه ميگردند و در نتيجه از دستبردن به آنها خودداري ميورزند.
«نوبل» در ويلاي خود در «سانرمو» در ايتاليا در تاريخ 10 دسامبر سال 1896 زندگي را بدرود گفت. او از مرگ هراس بسيار داشت و در زمان حياتش نيز، اين هراس را به تماشا گذاشته بود. وي درست در حالي مرد که اطرافيانش را، پزشک مخصوص و کارکنانش تشکيل ميدادند، بي آنکه دوست و آشنايي در کنارش حضور داشته باشد. مادهي «نيتروگليسرين» نيز تا آخر زندگيش با وي بود، زيرا که در آن زمان، دچار حملهي قلبي شده بود و پزشک آن را يه عنوان دارو، برايش تجويز کرده بود.
آخرین نوشته
« نام اين دارو را «ترينيترين» بگذاريد تا مردم و داروخانهها از نام واقعي آن يعني نيتروگليسرين، دچار وحشت نشوند.» او به خوبي به آنچه کرده بود، آگاه بود. وي در لحظات آخر زندگي، دچار خونريزي مغزي شد و روي ميز کارش افتاد. آلفرد نوبل را به اتاق خوابش بردند اما اين مسئله موجب نشد که او گويايياش را از دست بدهد.
نوبل و ادبیات
جوایز نوبل
وصیت نوبل
کلیه داراییهای نقدشدنی اینجانب باید صرف امور زیر شود:
این سرمایه باید توسط مجریان وصیتنامه اینجانب، برای خرید اوراق بهادار مطمئن سرمایهگذاری شود تا از سود آن هر ساله به افرادی که در سالهای آینده به حال بشریت بهترین بهرهها را به ارمغان میآورند جوایزی اعطا شود. سود حاصل از سرمایه مذکور باید به پنج قسمت مساوی تقسیم شده و به پنج مورد زیر اختصاص یابد: یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف یا اختراع در زمینه فیزیک دست زده باشد؛ یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف یا پیشرفت در زمینه شیمی دست زده باشد؛ یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف در زمینه فیزیولوژی یا پزشکی دست زده باشد؛ یک قسمت به " شخصی که در عرصه ادبیات بارزترین اثر را با گرایشی آرمانگرایانه خلق کرده باشد؛ و یک قسمت به شخصی که برای ایجاد برادری در میان ملتها و انحلال یا کاهش نیروهای نظامی یا برگزاری یا حمایت از همایشهای صلحطلبانه بزرگترین و بهترین کار را انجام میدهد.
جوایز فیزیک و شیمی باید توسط فرهنگستان علوم سوئد؛ جوایز فیزیولوژی و پزشکی توسط موسسه کارولین در استکهلم؛ جوایز ادبیات توسط فرهنگستان استکهلم و جوایز قهرمانان صلح توسط کمیتهای که توسط استورتینگ انتخاب شده اهدا شوند. خواسته آشکار من اینست که در اهدای این جوایز، ملیت شخص مورد توجه قرار نگیرد تا صرفنظر از آنکه او اهل اسکاندیناوی است یا نه، شایستهترین فرد این جایزه را دریافت کند.
معروف است که نوبل بعلت خصومتی که با یک دانشمند ریاضی داشت جایزه ریاضی تعیین نکرد. اگرچه وصیتنامه نوبل بنیانگذار این جوایز بود، اما طرح او کامل نبود وبه دلیل پارهای موانع ۵ سال طول کشید تا بنیاد نوبل تاسیس شود در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۰۱ اولین جوایز نوبل اهدا گردند.
آخرین قسمت وصیت نامه
«همانطور که خواسته هاي ديگرم را به طور کتبي مطرح کردهام، ميخواهم که پس از مرگ، رگهاي مرا ببرند و زماني که مرگم قطعي شد و پزشکان توانا، آن را تاييد کردند، جسدم را در کورهي مخصوص بسوزانند.»
او بر اثر سکته قلبی در گذشت و مبلغ ۳۱ میلیون کرون سوئد، حدوداً معادل ۴٫۲ میلیون دلار آمریکا به جایزه مذکور تعلق یافت. آلفرد برنارد نوبل هرگز ازدواج نکرد. مقبرهٔ وی در نورابرگراونینگزپلاتسن در استکهلم قرار دارد.
سایت روزنامه جام جم
siemorgh.com
centralclubs.com
ایرنا
Econews.ir
تابناک
Ebtekarnews.com
Wikipedia
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}